۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

آبشار واشی-تنگه واشی



تنگه واشی و بهتر بگم آبشار واشی اسمی آشنا برای تمام طبیعت دوستان است ولی خیلی ها وقتی به سمت آبشار واشی حرکت می کنن نمیدونن که حتمی باید لباس اضافی یا اگه میتونن حداقل شلوار ضد آب با خودشون ببرن چون در تمام مسیر می باید از میان آب عبور کرد.
اما نحوه دسترسی به این محل دیدنی:
از تهران: وارد جاده دماوند - فیروز کوه می شویم و تقریبا جاده را در نزدیکای فیروز کوه به سمت چپ(به سمت شمال) ترک می کنیم و از آنجا وارد مسیر ده جليزجند می شویم و مسیر را با ورود به ده جلیز جند همچنان ادامه می دهیم . حدودا 5 یا 6 کیلومتر پس از ده جلیز جند خود را برای یه گردش خوب در طبیعت آماده می کنیم.

در امتداد رودخانه باریک -در دره - رو به شمال مسیر حرکتمان را شروع می کنیم. پس از چند دقیقه به کتیبه فتعلیشاهی که زیبای تنگه را دو چندان کرده می رسیم با نگاهی به کتیبه مسیرمان را دوباره ادامه می دهیم.با عبور از تنگه اول خود را به تنگه دوم میرسم و حدودا بعد از 2 ساعت جدال با آب به آبشار 20 متری واشی می رسیم.


توصیه من: بهترین زمان برای این گردش در تابستان است و بهتر است که در روزهای بارانی به این تنگه نروید .
ولی در کل برای خنک شدن در تابستانی گرم بهتره به سراغ این تنگه بروید.
نکاتی در مورد کتیبه فتحعلیشاهی:
این کتیبه از زمان فتحعلی شاه قاجار در این مکان نقر گردیده است و هفت متر طول و شش متر ارتفاع دارد
اين نقش برجسته در سال ۱۲۳۳ هجري در دل كوه كنده كاري شده است و به گونه اي كنده شده كه در اثر بارش برف و باران و تابش آفتاب در امان است و روزانه فقط دو ساعت آفتاب به آن مي تابد.
انیم نقشه یا همون کروکی آبشار واشی:


۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

معرفی کتاب:یک صعود باور نکردنی


این کتاب تجربه ای حسی از صعود به قله دماوند بام ایران است .نویسنده این کتاب مرحوم استاد نادر ابراهیمی که هم در نویسندگی دستی بر قلم داشت و هم درفیلم سازی، ترانه سرایی، ترجمه و روزنامه نگاری داشت .

شاید شما نویسنده این کتاب را با سریال زیبا و قدیمی"



سفرهای دور و دراز هامی و كامی در وطن" بیاد داشته باشید که با موسیقی زیبای و به یاد ماندنی از مرحوم استاد محمد نوری عجین بود.


شاید اگر نادر ابراهیمی هم اکنون در کنار ما بود وضعیتی بهتر در مورد مستندات کوهنوردی و حتی فیلم های کوهنوردی داشتیم.




اما در مورد این کتاب می توان گفت اگر حتی یکبار بر فراز قله دماوند رفته اید تمامی احساسی که افراد در این کتاب نقل کرده اند را می توانید حس کنید .
در پایان نظرتان را به بخشی از یاداشت پایانی مولف جلب می کنم:



"صعود, نوعی رزم است.

صعود, نوعی اعلام آمادگی است برای غلبه جوانمردانه بر ناجوانمردیها.

کوه نوردی, ورزش است؛ اما بیش از آنکه ورزش باشد, زندگی ست؛ دست و پنجه نرم کردن با مشکلات است. از نفس نیافتادن, بر خستگی ها غلبه کردن, در هر جایی که جایی نیست, بیتوته کردن, دنیا را به قدر یک کیسه خواب دیدن, سفره های پهناور را به لقمه های محقر مطبوع تبدیل کردن...

قناعتی به راستی دلاورانه, بلند نظرانه و علی وار...

صعود یک فرصت است: یک موقعیت.

تو, به هنگام صعود, فقط پیش نمیروی, میاندیشی و پیش می روی. تو به علت ها می اندیشی: علت رفتن, علت بودن, علت شدن...

هیچ کوه نوردی, بدون دانستن علل معنوی صعود یک دیواره, آن دیواره را صعود نمی کند. متوجه هستید که. علل مادی را نمی گویم: قهرمان شدن, شهرت, نام, عکس... نه... این را می گویم که هر دیواره ی صعب العبور, بخشی از زندگی است: یک پرهیز بزرگ از فساد است؛ یک روزه روح...

من همیشه حسرت این صعود باورنکردنی را در دل خواهم داشت
..."
روحش شاد و یادش گرامی باد

در پایان توصیه می کنم حتی برای یکبار هم که شده این کتاب را مطالعه کنید تا....